چند کلمه با ورودی های جدید ارتباطات
هوالحق
ارتباطات چیه؟ روزنامه نگاری با روابط عمومی چه فرقی می کنه؟ این علم به کدوم سوالات و نیازهای بشر پاسخ میده؟ چی قرار یاد بگیریم؟ آخرش چیکاره میشیم؟ اصلا آخر داره؟!
من هم به عنوان یک دانشجوی این رشته ابتدای ورودم به دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی این سوالات را داشتم.
وقتی «من» به «شما» به «وسیله این کاغذ» «رشته ارتباطات را معرفی می کنم» ، آنگاه یک ارتباط شکل گرفته است.
من: منبع
شما: گیرنده
کاغذ و خط: ابزار ارتباطی
معرفی رشته ارتباطات: پیام
این خلاصه رشته ارتباطات است. دهندگان پیام و گیرندگان پیام و ابزارهای ارتباطی و پیامها انواع گوناگونی دارند که رشته ارتباطات و دانشمندانش درباره آن کتابها نوشته اند.
مدلهای ارتباطی
انواع ارتباطات
وسایل ارتباط جمعی
مخاطب شناسی
نظریه های ارتباطات
وظایف و کارکردهای ارتباط و تاثیرات ارتباط
تاریخ ارتباطات
و...
همه اینها چیزهایی است شما خواهید خواند و همه اینها ذیل همان خلاصه رشته ارتباطات معنا می شود.
سوالات شما درباره رشته ارتباطات را در دو سوال کلی خلاصه می کنم.
1- در این رشته چه چیزهایی یاد می گیریم؟
2- این آموخته ها به چه درد می خورد؟
1-
در این رشته چیزهایی را به ما می آموزند که شاید با شنیده ای قبلی ما تضاد داشته باشد و مایه تعجب و یا شاید خنده ما بشود!
در این رشته به ما می آموزند که چگونه می توان با طراحی یک سیاست رسانه ای درست قلب و روح مخاطبان را تسخیر کرد و او را به کاری وا داشت، مثلا رای دادن به کاندیدای فلان حزب!
در این رشته به ما می آموزند که انسان حیوان است و هیچ تفاوتی با آن ندارد جز اینکه اون می تواند ابزارهای ارتباطی بسازد! انسان، حیوان روزنامه ساز! تلویزیون ساز! انسان، حیوان اینترنت ساز!
در این رشته به ما می آموزند که زبان قراردادی است و جزو وسایل ارتباطی است که انسان آن را اختراع کرده. یعنی پدرانِ پدرانِ پدرانِ پدرانِ... ما کله شان خورده است به سقف غار و صدا داده «بوم!» و از این به بعد کلمه «بوم» اختراع شده است! و همینطور بقیه واژه ها...!
در این رشته به ما می آموزند که ابزارهای ارتباطی جهان را تبدیل به دهکده جهانی کرده است. دهکده چه جور جایی است؟ همه همدیگر را می شناسند. همه از حال هم باخبرند. دهکده کدخدا دارد. و فرهنگ مردم یک فرهنگ واحد است. اما کدام فرهنگ است که باید بر تمام جهان سیطره داشته باشد؟ فرهنگ ملحدانه لیبرال دموکراسی. و کدام کدخدا باید حکومت کند؟ آن کس که رسانه قویتری دارد و به تعبیری زورش بیشتر است. و خوب مشخص است که در حال حاضر کدام کشور زورش بیشتر است!
در این رشته به ما می آموزند که انسان از نسل میمونهایی است روی دیواره ی غارها عکس شیر و پلنگ و گراز و خرس و آهو و گوزن می کشیدند!
در این رشته به ما می آموزند که پیغمبر اسلام انسان عقب مانده ای بوده است. زیرا در عصر انفجار اطلاعات زندگی نکرده است و از نعمت خبرگزاریهای بزرگ و اینترنت و ماهواره بی بهره بوده است!
در این رشته به ما می آموزند که تو هر چه می خواهی می توانی به مخاطب القا کنی. به شرطی که قواعد علوم ارتباطات را بیاموزی و به کار ببندی!
در این رشته به ما می آموزند که آنچه از طریق ارتباطات انتقال می یابد فرهنگ علمی است. علم تجربی که به مدد آزمایش به اثبات رسیده باشد و اگر بخواهی دین و فرهنگ دینی را به وسیله رسانه منتقل کنی آب در هاون کوبیدی!
در این رشته به ما می آموزند که رسانه ره آورد مدرنیته و تمدن غرب است و اگر بخواهی از آن استفاده کنی باید همه تمدن غرب را اقتباس کنی. یا همه یا هیچ!
در این رشته به ما می آموزند که رسانه ها مظلمومند. زیرا آزاد نیستند. و اگر بگویی رسانه ها آثار زیانبار بسیار خطرناکی مانند ترویج خشونت و ابتذال و فحشا دارند که باید از آن جلوگیری کرد، نهایتا لطف می کنند و نظراتت را به عنوان یک نظریه در کنار نظریه های دیگر در رشته ارتباطات در دانشگاه تدریس می کنند.
2-
این آموخته ها در رسانه های مختلف به کار می آید اگر بتوانی در رسانه ای مشغول به کار شوی. وگرنه یا باید به شغب شریف وبلاگ نویسی مشغول شوی و دائما با دوستانت در فضای وب تبادل لینک کنی! و یا باید خوب درس بخوانی و دکترا بگیری و دانشجوی ارتباطات تربیت کنی!
این روزها بازار وسایل ارتباط جمعی داغ است و اگر بتوانی همزمان با تحصیل در دانشگاه در یک روزنامه ای خبرگزاری ای ، رادیویی ، سایتی جایی مشغول به کار شوی و مطالعه غیر درسی مرتبط با کارت داشته باشی، بارت را بسته ای. توصیه من این است که مثل بچه خوب درس بخوانی و به چیزهایی که گفتم خیلی فکر نکنی و سر کلاس با استاد هم کل کل نکنی و گرنه هیچ تضمینی برای گرفتن مدرک وجود ندارد!!
- ۹۰/۱۱/۱۵