عقلِ عقل

عقل عقلند اولیا و عقلها *** بر مثال اشتران تا انتها

عقلِ عقل

عقل عقلند اولیا و عقلها *** بر مثال اشتران تا انتها

عقلِ عقل

نگارنده این وبلاگ نماینده انقلاب اسلامی نیست، اما هوادار انقلاب اسلامی و هوادار هوادارن انقلاب اسلامی است و عهدی باطنی با انقلاب اسلامی و آرمانهایش دارد و از مخالفان انقلاب و جمهوری اسلامی به شدت بیزار است.

مرا عهدی است با جانان که تا جان در بدن دارم
هوادارن کویش را چو جان خویشتن دارم

شهید عباس ورامینی

سه شنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۰، ۰۴:۰۵ ب.ظ

هوالحق

این طرح به سفارش دوست خوبم ایمان کهوری طراحی شد.

تقدیم به دوستان هم خوابگاهی در خوابگاه شهید ورامینی...

هوالحق

توضیحاتی اجمالی پیرامون تجربه ساخت شتابزده مستند «حضور غیاب» (فیلم مستند دانشکده علوم اجتماعی و ارتباطات)

به بهانه اکران این فیلم در دانشکده علوم اجتماعی و ارتباطات

سینما زاییده وهم و خیال است. نه اینکه با واقعیت کاملا بی ارتباط باشد نه، صورت انفسی، درونی و سوبژکتیو واقعیت است که در عالم خیال فیلمساز نقش بسته است. هیچ کس نمی تواند ادعا کند که صورت ذهنی او عینا مطابق با عالم واقع است مگر آن کسی که مسلط و محیط بر عالم است. سینما ابزاری است که محدودیتهای خاص خود را به همراه دارد و فیلمساز مجبور است صورتی از اشیاء بیرونی را بر اساس تصویر ذهنی خود انتخاب و دستچین کند. لیکن پیوستگی تصاویر و فریمها با هم به لحاظ زمانی و مکانی این توهم را در بیننده به وجود می آورد که این تصاویر عینا واقعیت را محاکات می کند.

هیچ کس نمی تواند ادعا کند که تصویر ذهنی او عینا مطابق با واقع است و بنابراین هیچ فیلمی کاملا واقعی نیست، حتی اگر رئال باشد! و یا نئو رئال!

در حقیقت فیلم تجلی خواستها، آرزوها و بعضا عقده های فیلمساز است و تصویری از واقعیت، آنچنان که باید باشد البته از نظرگاه فیلمساز. اگر با این دید به فیلمی نگاه کنیم که همه شخصیتهای آن دروغ می گویند مگر کسی که رو به خارج از ایران دارد به چه نتیجه ای می رسیم؟

آیا می توانیم در توجیه خوب بودن فلان فیلم بگوییم: این فیلم انعکاس واقعیتهای جامعه است، دردهای اجتماعی را بیان می کند، مشکلات جامعه را مطرح می کند تا آن را حل کند، این فیلم رئالیستی یا نئو رئالیستی است و ... حتی اگر آن فیلم برنده اسکار باشد!؟

 

بعد التحریر:

1- ربط این گفته ها به مستند حضور غیاب اینه که تا دوربین دست نگیری و پای میز تدوین ننشینی نمیتونی توهمی بودن و سوبژکتیو بودن سینما رو درک کنی و ما در ساخت این مستند اندکی این حقیقت رو چشیدیم.

2- انشالله سی دی مستند حضور غیاب بعد از آماده سازی نهایی بعد از عید عرضه میشه.

3-  از همه کسانی که به نوعی در ساخت این مستند شرکت داشتن تشکر می کنم: رئیس دانشکده که با هزار گیر و هماهنگی با مقامات بالا اجازه فیلمبرداری به ما دادند، دانشجوهای دانشکده، بچه های بسیج، دکتر پودراتچی و دکتر فرهادی، محسن صفایی عزیز و دوست داشتنی و خانم ملکی که ایده ساخت فیلم از ایشون بود و در طول کار خیلی کمک کردن و آقای حسینی که در کارگردانی و فیلمنامه نویسی و تدوین و صدا گذاری و...! با هم شریک بودیم

4 - هر کو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز / نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد

 

 

حجاب جرم است!

يكشنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۰، ۱۱:۴۱ ب.ظ

پوشیدن برقع در بعضی از کشورهای اروپایی از جمله فرانسه ، ایتالیا و هلند ممنوع است

چند کلمه با ورودی های جدید ارتباطات

شنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۰، ۰۷:۵۲ ق.ظ

هوالحق

ارتباطات چیه؟ روزنامه نگاری با روابط عمومی چه فرقی می کنه؟ این علم به کدوم سوالات و نیازهای بشر پاسخ میده؟ چی قرار یاد بگیریم؟ آخرش چیکاره میشیم؟ اصلا آخر داره؟! 

من هم به عنوان یک دانشجوی این رشته ابتدای ورودم به دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی این سوالات را داشتم.

وقتی «من» به «شما» به «وسیله این کاغذ» «رشته ارتباطات را معرفی می کنم» ، آنگاه یک ارتباط شکل گرفته است.

من: منبع

شما: گیرنده

کاغذ و خط: ابزار ارتباطی

معرفی رشته ارتباطات: پیام

این خلاصه رشته ارتباطات است. دهندگان پیام و گیرندگان پیام و ابزارهای ارتباطی و پیامها انواع گوناگونی دارند که رشته ارتباطات و دانشمندانش درباره آن کتابها نوشته اند.

مدلهای ارتباطی

انواع ارتباطات

وسایل ارتباط جمعی

مخاطب شناسی

نظریه های ارتباطات

وظایف و کارکردهای ارتباط و تاثیرات ارتباط

تاریخ ارتباطات

و...

همه اینها چیزهایی است شما خواهید خواند و همه اینها ذیل همان خلاصه رشته ارتباطات معنا می شود.

 سوالات شما درباره رشته ارتباطات را در دو سوال کلی خلاصه می کنم.

1-              در این رشته چه چیزهایی یاد می گیریم؟

2-              این آموخته ها به چه درد می خورد؟

 

1-

در این رشته چیزهایی را به ما می آموزند که شاید با شنیده ای قبلی ما تضاد داشته باشد و مایه تعجب و یا شاید خنده ما بشود!

در این رشته به ما می آموزند که چگونه می توان با طراحی یک سیاست رسانه ای درست قلب و روح مخاطبان را تسخیر کرد و او را به کاری وا داشت، مثلا رای دادن به کاندیدای فلان حزب!

در این رشته به ما می آموزند که انسان حیوان است و هیچ تفاوتی با آن ندارد جز اینکه اون می تواند ابزارهای ارتباطی بسازد! انسان، حیوان روزنامه ساز! تلویزیون ساز! انسان، حیوان اینترنت ساز!

در این رشته به ما می آموزند که زبان قراردادی است و جزو وسایل ارتباطی است که انسان آن را اختراع کرده. یعنی پدرانِ پدرانِ پدرانِ پدرانِ... ما کله شان خورده است به سقف غار و صدا داده «بوم!» و از این به بعد کلمه «بوم» اختراع شده است! و همینطور بقیه واژه ها...!

در این رشته به ما می آموزند که ابزارهای ارتباطی جهان را تبدیل به دهکده جهانی کرده است. دهکده چه جور جایی است؟ همه همدیگر را می شناسند. همه از حال هم باخبرند. دهکده کدخدا دارد. و فرهنگ مردم یک فرهنگ واحد است. اما کدام فرهنگ است که باید بر تمام جهان سیطره داشته باشد؟ فرهنگ ملحدانه لیبرال دموکراسی. و کدام کدخدا باید حکومت کند؟ آن کس که رسانه قویتری دارد و به تعبیری زورش بیشتر است. و خوب مشخص است که در حال حاضر کدام کشور زورش بیشتر است!

در این رشته به ما می آموزند که انسان از نسل میمونهایی است روی دیواره ی غارها عکس شیر و پلنگ و گراز و خرس و آهو و گوزن می کشیدند!

در این رشته به ما می آموزند که پیغمبر اسلام انسان عقب مانده ای بوده است. زیرا در عصر انفجار اطلاعات زندگی نکرده است و از نعمت خبرگزاریهای بزرگ و اینترنت و ماهواره بی بهره بوده است!

در این رشته به ما می آموزند که تو هر چه می خواهی می توانی به مخاطب القا کنی. به شرطی که قواعد علوم ارتباطات را بیاموزی و به کار ببندی!

در این رشته به ما می آموزند که آنچه از طریق ارتباطات انتقال می یابد فرهنگ علمی است. علم تجربی که به مدد آزمایش به اثبات رسیده باشد و اگر بخواهی دین و فرهنگ دینی را به وسیله رسانه منتقل کنی آب در هاون کوبیدی!

در این رشته به ما می آموزند که رسانه ره آورد مدرنیته و تمدن غرب است و اگر بخواهی از آن استفاده کنی باید همه تمدن غرب را اقتباس کنی. یا همه یا هیچ!

در این رشته به ما می آموزند که رسانه ها مظلمومند. زیرا آزاد نیستند. و اگر بگویی رسانه ها آثار زیانبار بسیار خطرناکی مانند ترویج خشونت و ابتذال و فحشا دارند که باید از آن جلوگیری کرد، نهایتا لطف می کنند و نظراتت را به عنوان یک نظریه در کنار نظریه های دیگر در رشته ارتباطات در دانشگاه تدریس می کنند.

2-

این آموخته ها در رسانه های مختلف به کار می آید اگر بتوانی در رسانه ای مشغول به کار شوی. وگرنه یا باید به شغب شریف وبلاگ نویسی مشغول شوی و دائما با دوستانت در فضای وب تبادل لینک کنی! و یا باید خوب درس بخوانی و دکترا بگیری و دانشجوی ارتباطات تربیت کنی!

این روزها بازار وسایل ارتباط جمعی داغ است و اگر بتوانی همزمان با تحصیل در دانشگاه در یک روزنامه ای خبرگزاری ای ، رادیویی ، سایتی جایی مشغول به کار شوی و مطالعه غیر درسی مرتبط با کارت داشته باشی، بارت را بسته ای. توصیه من این است که مثل بچه خوب درس بخوانی و به چیزهایی که گفتم خیلی فکر نکنی و سر کلاس با استاد هم کل کل نکنی و گرنه هیچ تضمینی برای گرفتن مدرک وجود ندارد!!

 

رسانه، صداقت، هنر، شهادت

سه شنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۰، ۱۱:۵۱ ق.ظ

رسانه، صداقت، هنر، شهادت

کلمات فوق را چگونه می توان به هم مرتبط دانست؟ اگر به ما بگویند با کلمات بالا یک جمله بساز چه می سازیم؟ شاید این یادداشت کوتاه جمله ای باشد متشکل از کلمات بالا.

هنرمند هر چقدر هم دست و پا بزند که «واقعیت» را در اثرش منعکس کند باز «خودش» را روایت کرده است. به عبارتی موفق ترین هنرمند آن کسی است که خودش را بی پیرایه و بی ریا روایت کند. ظاهر سازی و تزویر با دور شدن هنرمند از خودش همراه است که هنرمند را به شکست می کشاند چرا که زود است پرده تزویر برافتد و تماشاگر اثر هنری باطن امر را دریابد. صداقت و خلوص است که در اثر ناب هنری منعکس می شود و به میزانی که خلوص و صداقت هنرمند بیشتر می شود و نسبت او با خودش وثیقتر می شود اثری ماندگارتر و نابتری خلق می کند.

تئوریهایی که اصالت را به مخاطب اثر هنری می دهند و قائل هستند که معنا در پبام نیست بلکه در مخاطب است، هنر را در سطح رسانه تنزل می دهند و هر گاه مخاطب ترفند های رسانه را برای القای معنا دریابد و به تزویر رسانه ای پی ببرد عمر رسانه به پایان می رسد. اما عمر هنر ناب هیچگاه به پایان نمی رسد. دیوان حافظ زنده است زیرا اصالت را به مخاطب نمی دهد تا درصدد بربیاید که پیامی را به او القا کند. او حرف خودش را می زند. کلامی که چون با حقیقت عالم نسبت عمیق و دقیقی دارد بر مخاطب هر زمانی اثر می گذارد و این جمله اخیر خود مجالی جدا می خواهد برای شرح و بسط. لیکن آنچه اهمیت دارد این است که حافظ خود فانی در حقش را روایت می کند. پس هنرمندترین مردم صادقترین آنهاست.

اگر روایتگری و هنر را منحصر به ابزار و قالبهای خاص هنری ندانیم واژه هنرمند می تواند هر کسی که صادقانه سخن می گوید و صادقانه عمل می کند اطلاق شود و چه کسی راستگو از آن کسی که صداقتش را با خون خود اثبات می کند؟ او با خدا پیمان می بندد و صادقانه بر سر پیمانش می ایستد و جان می دهد.  اثر ناب هنری شهید راه حق شهادتش است که نه تنها یک اثر هنری است بلکه الهام بخش خلق آثار هنری دیگر است و مگر شهادت خونین امام حسین علیه السلام و یارانش در زمان عاشورا و در زمین کربلا چه اثر هنرمندانه ای در عالم به جا گذاشته که این همه منشا تولید آثار هنری شده است؟ عجیب نیست اگر بگوییم هنرمندی که شهادت طلب نباشد و شوق فدا شدن در مسیر حق نداشته باشد هنرمند نیست و در حد یک تکنیسین رسانه ای باقی می ماند. حال باید به قول حکیمانه بنیان گذار کبیر انقلاب اسلامی نظری دوباره بیندازیم که چه زیبا در پرده اجمال فرمود: شهادت هنر مردان خداست. و شاید آن حکیم و عارف الهی به این آیه شریفه قرآن نظر داشته است که:

 

مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا

از مومنان مردانی هستند که به پیمانی که با خدا بسته بودند صادقانه وفا کردند

پس بعضی بر سر پیمان خویش جان باختند و بعضی چشم به راهند و هیچ پیمان خود دگرگون نکرده‏اند.

 

سوره احزاب ؛ آیه ۲۳

 

پینوشت:

-     این جملات ماه هاست که در گلویم گیر کرده بود و خدا را شکر که بالاخره به رشته تحریر درآمد.

-    وقتی لیاقت و جربزه شهید شدن در تو نباشد، شروع می­کنی به نقد و ارزیابی انگیزه شهدا.(سید حسن حسینی)

 

یا حق

لوگوی قرارگاه بیداری اسلامی

پنجشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۰، ۰۷:۵۸ ب.ظ

همایش رسانه انقلابی انقلاب رسانه ای

شنبه, ۵ آذر ۱۳۹۰، ۰۳:۴۴ ب.ظ

یا هو

مراسم تشت گذاری محرم

سه شنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۰، ۰۹:۳۲ ب.ظ

صفحه بندی کتابچه منبع حیات

يكشنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۰، ۱۲:۳۷ ق.ظ

بیداری!

شنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۰، ۰۳:۰۸ ب.ظ

   آن روزى پیش خواهد آمد که همین ملتهاى اروپائى علیه سیاستمداران و زمامداران و قدرتمندانى که آنها را یکسره تسلیم سیاستهاى فرهنگى و اقتصادى آمریکا و صهیونیسم کردند، قیام خواهند کرد.
راه بر انقلاب اسلامی
چهارده اردیبهشت جهاد اقتصادی